5 توصیه برای گزینش واژهها در نگارش علمی
در پست جدید وبلاگ شبکه مترجمین میخواهیم دربارۀ انتخاب صحیح واژگان در نگارش علمی صحبت کنیم. قبلا در دو مقالۀ جداگانه به آموزش مقالهنویسی و انتخاب صحیح زمان افعال در مقالههای انگلیسی پرداختهایم، اما اینجا بیشتر روی اجتناب از حشو و عبارات زائد و عبارات ابهامآمیز تمرکز میکنیم.
مقالۀ حاضر، ترجمهای گزینششده از نکاتی است که در صفحات 17 تا 33 کتاب Manual of Scientific Style نوشته شدهاند. با اینکه مقصود تدوینکنندههای این راهنما نگارش انگلیسی بوده است، نکات عنوانشده را میتوان در نگارش علمی سایر زبانها نیز اعمال کرد.
1- مفهوم بنویسید
بین مفهوم بودن و سادگی رابطهای مستقیم وجود دارد. تمام فعالان عرصۀ نویسندگی، در زمینۀ علوم یا هر زمینۀ دیگر، به نویسندگان توصیه کردهاند که از عبارتهای ثقیل اجتناب کنند و ایدههای خود را به سادهترین شکل ممکن انتقال دهند. مایکل اَلی، فیزیکدان آمریکایی، در کتاب فن نویسندگی علمی دو عنصر را شناسایی کرده است که از شفافیت متن میکاهند: پیچیدگی و ابهام.
متن را ساده بنویسید
واژهها را غیر از مواقع ضروری پیچیده ننویسید. علاوه بر این، عبارتهایی را که چیزی به جمله نمیافزایند از جمله حذف یا آنها را با عبارتهای ساده و مستقیمتر جایگزین کنید. در بیشتر مواقع میتوانیم واژههایی را که به ize ختم میشوند با واژههای سادهتر و استانداردتر جایگزین کنیم (familiarize مناسب است اما particularize عموماً جایگزین مناسبی برای specify نیست).
استفاده از واژههای ثقیلتر به این علت که رسمیتر و طولانیترند نه تنها معنا را مبهم بلکه مخاطب را از خواندن متن منصرف میکند. با توجه به اهمیت حس همکاری و تعامل میان خواننده و نویسنده در بافتارهای علمی، باید از هر چیزی که بین این دو فاصله میاندازد اجتناب کرد. استفاده از utilize به جای use ؛ finalize به جای end؛ hitherto به جای until now یا previously ، همگی رابطۀ دوستانه و مبتنی بر همکاری میان نویسنده و خواننده را دچار اختلال میکنند.
همین موضوع دربارۀ واژهها و عبارتهای غیرضروری نیز صادق است که اطلاعات خاصی به متن اضافه نمیکنند و پرتکلف و بسیار رسمیاند (در راهنماهای انگلیسیزبان آنها را useless، empty یا zero توصیف کردهاند). چنین سبک نگارشی تنها بین خواننده و نویسنده فاصله میاندازد و مانع میشود خواننده با متن ارتباط برقرار کند.
مسالهای که دربارۀ واژهها نوشته شد دربارۀ جملهها و عبارات هم صادق است: جملهبندیهایی که بیدلیل پیچیده نوشته شدهاند، با اینکه به معنا لطمه نمیزنند، در انتقال ایدهها اختلال ایجاد میکنند. روشی مناسب برای اجتناب از پیچیدهنویسی حذفکردن عناصری است که اطلاعاتی به جمله اضافه نمیکنند.
متن را بیابهام بنویسید
ابهام را اغلب باید در ویرایش و بازبینی اصلاح کنند. معمولاً شناسایی ابهام تا زمانی که متن تکمیل نشده یا نویسنده از متن فاصله نگرفته است مشکل است. ابهام صرفاً به کلماتی که چند معنا دارند یا معنایشان مبهم است مربوط نمیشود بلکه به واژه یا عبارتی مربوط است که خواننده میتواند به چند شکل متفاوت آن را بخواند. برای مثال، بسیاری از نویسندگان میدانند نباید “as” را در معنای “because” به کار برد، زیرا “as” میتواند معانی دیگری هم داشته باشد.
ابهام میتواند ناشی از نحو نادرست باشد – جایگذاری و ساختاربندی عبارت یا جمله. برای باز کردن این موضوع میتوانیم به قرارگیری “only” در نقاط مختلف جملۀ زیر اشاره کنیم.
Only I tested the bell jar for leaks yesterday.
I only tested the bell jar for leaks yesterday.
I tested only the bell jar for leaks yesterday.
I tested the bell jar only for leaks yesterday.
I tested the bell jar for leaks only yesterday.
تفاوت در معنای این جملهها نشان میدهد باید مطمئن شویم ساختار جمله به شکلی است که ایدۀ مدنظر نویسنده را بهطور دقیق انتقال میدهد. علاوه بر این، ضمایر هم میتوانند ابهام ایجاد کنند. مرجع ضمیر (اسمی یا عبارت اسمی که ضمیر جایگزین آن شده است) باید بهراحتی تشخیص داده شود و مخاطب نباید کوچکترین تردیدی دربارۀ آن داشته باشد.
2- دقیق باشید
در نگارش علمی، باید مراقب باشیم از واژهها در جایگاه دقیق استفاده کنیم. برای مثال، در حوزۀ فیزیک نویسنده نباید “mass” و “weight” را به جای هم به کار ببرد، حتی اگر متن غیررسمی باشد یا مخاطب معنا را بدون دانستن تمایز آنها تشخیص دهد.
تکرار عیب نیست
این عقیده که تکرار واژهها نشانهای از نگارش ضعیف است اغلب از دقت متن میکاهد، زیرا استفاده از واژههای مترادف ممکن است صحت را فدای زیبایی کند. باید دقت کرد که مترادفها لزوماً از لحاظ معنایی معادل یکدیگر نیستند و با استفادۀ بیدقت از آنها باید ریسک تغییر مفهوم را به جان بخریم. اگر واژه یا عبارتی برای توصیف یک موقعیت کاملاً مناسب است، نباید از تکرار آن در کل متن بهراسیم.
معنای ضمنی
واژهها و عبارات به مرور زمان معانی ضمنی متعددی پیدا کردهاند. نویسندهها باید به معنای ضمنی واژهها توجه کنند زیرا معنای ضمنی ممکن است سبب شود خواننده معنایی را برداشت کند که کاملاً با نظر نویسنده در تضاد است.
معنای ضمنی واژهها ممکن است مثبت یا منفی باشد. واژههای childish، childlike و youthful را در نظر بگیرید. معنای ظاهری آنها مشابه است؛ اما معنای ضمنی متفاوتی دارند. واژههای childish و childlike بار معنایی منفی دارند، زیرا هر دو رفتار نابالغ شخص را توصیف میکنند. در حالی که youthful سرزندگی و پرانرژیبودن را توصیف میکند.
میزان دقت در جزئیات
میزان جزئیات در متون علمی از مهمترین تصمیمهای نویسندههاست. تمایل برای گنجاندن هر چه بیشتر اطلاعات در پیشرفتهترین سطح در نوشتار علمی باید کنترل شود. این سبک نگارش میتواند فرهیختهترین و علاقهمندترین خوانندهها را نیز از ادامۀ متن منصرف کند. مطمئناً خوانندههای عمومی و خوانندههای فعال در زمینههای مشابه نیز جذب آن متن نخواهند شد.
- میان زبان عمومی و تخصصی تعادل برقرار کنید. متن گویا و ترغیبکننده از گزارههای تخصصی و عمومی که یکدیگر را پشتبانی میکنند در کنار هم استفاده میکند. سطح جزئیات در نگارش علمی به بار معنایی هر کدام از این گزارهها بستگی دارد. معمولاً باید میان تخصصی بودن و عمومی بودن جملهها تعادل برقرار کرد.
- مثال بزنید. مثالهایی که بادقت انتخاب شدهاند بهترین روش برای انتقال مفاهیم ساده یا پیچیدهاند. مدرسان مجرب مثال را یکی از بخشهای حیاتی آموزش میدانند. همین موضوع دربارۀ نگارش علمی هم صادق است.
- از قیاس استفاده کنید تا تصویری روشن در ذهن نقش ببندد. قیاس مناسب سبب میشود ایده راحتتر منتقل شود و خواننده میتواند آنچه را توصیف کردهاید در ذهنش مجسم کند. مثال زیر را در نظر بگیرید:
The structure of an atom is like a solar system. The nucleus is the sun, and electrons are the planets revolving around their sun. (https://literarydevices.net/analogy/)
- متن را مرور و جملههای پیچیده و اصطلاحات مبهم را اصلاح کنید. بهترین ویرایش را کسی میتواند انجام دهد که نویسندۀ متن نیست؛ اما اولین بازبینی و ویرایش را بهتر است کسی انجام دهد که بیشتر از همه با متن آشناست، یعنی نویسنده. اگر زمان مناسبی صرف ویرایش شود، درک خواننده از متن افزایش مییابد.
- جملهها و عبارتها را ساده کنید. متن را عبارت به عبارت، جمله به جمله و پاراگراف به پاراگراف ارزیابی کنید. عبارتها و جملههایی را که بیدلیل پیچیده شدهاند اصلاح کنید و مطمئن شوید که اصطلاحات بهدرستی و با توضیح کافی استفاده شدهاند.
- به عقب برگردید و بپرسید آیا منظور را منتقل کردهام. این مرحله شامل نگاه کلی به متن میشود – به این معنا که آیا نویسنده توانسته است نکات کلیدی را به خوانندۀ هدف منتقل کند؟ سایر خوانندهها بهتر از نویسنده میتوانند به این پرسش پاسخ دهند؛ اما نویسنده باید خودش را جای مخاطب بگذارد و از دید خواننده یک بار متن را مرور کند. صریح باشید.
ویژگی نگارش علمی صریح بودن آن است. نوشتۀ علمی تنها دربارۀ چیزی است که ادعای آن را مطرح کرده است و نباید هیچ پیام پنهانی داشته باشد. این نوع نوشته نباید غیر از منطق و مشاهده به هیچ منبع دیگری متوسل شود.
از زبان پرتکلف، غرورآمیز و کلیشهای دوری کنید
عبارتهای پرتکلف ایدۀ سادهای را منتقل میکنند، اما بدون دلیل طولانیاند. برخی اوقات ناچاریم از واژههای ناآشنا و پیچیده برای بیان ایدههای ناآشنا و پیچیده استفاده کنیم؛ با این حال، استفاده از آنها برای بیان ایدهها و اطلاعات ساده خواننده را از متن گریزان و درک متن را مشکل میکند. لحن این نوع متنها به شکلی است که گویی خواننده مدیون نویسنده است که به او اجازه داده متن را بخواند.
فهرست واژههای پرتکلف طولانی است و در ادامه تنها چند نمونه از آنها نوشته شده است. قاعدهای ساده را باید به خاطر بسپارید:
Use | Instead of |
part | component |
cause | facilitate |
use | implement |
near | in close proximity to |
twice | on two occasions |
investigate | conduct an investigation |
زبان غرورآمیز با تحمیلکردن نظر نویسنده به خواننده یک مرحله فراتر میرود. این عبارتها را در نظر بگیرید:
“as is well known”، “it is obvious to any reader”، “clearly demonstrate”
نمونههای بالا این ایده را به ذهن خواننده منتقل میکند که «تنها یک نادان با نتیجهگیری من مخالفت خواهد کرد.» خوانندهها به راحتی این زبان را تشخیص میدهند. چنین زبانی سبب میشود خواننده در مقابل نویسنده جبهه گیرد و به نویسنده و ایدۀ او بدبین شود.
کلیشهها نیز بین خواننده و نویسنده فاصله میاندازند. اگر نویسنده از عبارتهایی مانند “sticks out like a sore thumb” و “back to the drawing board” استفاده کند ناخواسته از ارزش متن خود میکاهد.
استفادۀ متعادل از لحن معلوم و مجهول
برای انتقال اطلاعات، از افعال ساده و معلوم استفاده کنید. این پیشنهاد در سبکهای نوشتاری قدیمی اغلب به شکلی مطرح میشود که گویی همیشه افعال معلوم به افعال مجهول اولویت دارند و نویسنده هیچ گاه نباید از لحن مجهول استفاده کند. مانند دیگر مسائل که مطلق نیستند، نمونههایی وجود دارند که لحن مجهول بهتر میتواند ایده را مطرح کند. در مثال زیر:
Pollens are dispersed by bees.
Bees disperse pollens.
اگر موضوع کلیدی متن pollens باشد، جملۀ اول به جملۀ دوم ارجحیت دارد. نویسندهها اغلب درمییابند که موثرترین شیوۀ نگارش (چه در متون علمی و چه در متون دیگر) ایجاد تعادل بین لحن معلوم و مجهول است که براثر تجربه به آن دست مییابند.
ضمایر و زمانهای دستوری
زمانی که نویسنده، اثر یا پژوهش را توصیف میکنیم، باید در انتخاب ضمیر احتیاط کنیم، نویسندهها معمولاً برای ارائۀ کارشان از لحن مجهول استفاده میکنند زیرا عقیده دارند از این طریق لحن جدی و بیطرفانهای به متنشان میدهند. با این حال، یکی از مقالات مهم در تاریخ علوم حیات مدرن که گزارشی از ساختار دیانای است با این جمله شروع شده است:
“We wish to suggest a structure for the salt of deoxyribose nucleic acid (D.N.A.).”
حذف نام نویسنده ممکن است این حس را به خواننده منتقل کند که آزمایشها به خودی خود انجام شدهاند و هیچ تلاش انسانی پشت آنها نبوده است.
همین تصور گمراهکننده زمانی به وجود میآید که نتایج یا فرضیهها را گزارش میکنیم.
جملۀ زیر صحیح است:
اما مخاطب با خواندن جملۀ زیر:
تصور میکند آزمایش یا پدیده در جریان است و مشاهده پدیدهای جهانشمول است.
به همین ترتیب، استفاده از زمان گذشته برای گزارش نتایج، این واقعیت را بیان میکند که فرضیهای تدوین شده و نتیجهای گرفته شده است.
3- از زبان مشترک استفاده کنید
مسئلهای که نویسندهها موضوعات علمی با آن مواجهند قابل درک کردن اصطلاحات نامانوس برای خواننده است. نوشتههای فنی ممکن است پر از اصطلاحات پیچیده باشند که خواننده برای درک تکتک آنها مجبور شود توقف کند. این مسئله در مطالعۀ متن وقفه میاندازد.
اصطلاحات فنی را تعریف کنید
بدون توضیح و تعریف کافی، از اصطلاحات فنی استفاده نکنید. اصطلاحات در بافتارها، فرهنگها و رشتههای مختلف معانی متفاوتی دارند. همیشه به نویسندگان توصیه میشود از خودشان بپرسند آیا اصطلاح استفادهشده به خوبی تعریف شده است (در پانویس یا، در صورت دستوپاگیربودن آنها، در گلاسری).
اغلب، واژههایی که در بافتاری مشخص اصطلاحاتی خوشتعریف و زودفهم فرض میشوند، در حقیقت jargon به حساب میآیند و تنها متخصصان همان رشته آنها را میفهمند. این مسئله بیشتر در حوزههای فنی رایج است؛ در این حوزهها، بهسبب آهنگ سریع تحولات، بهطور پیوسته اصطلاحات جدید وضع میشوند. اصطلاحات فناوری اطلاعات، همانند خود فناوریها، با سرعت سرگیجهآوری ظهور میکنند. نویسندهها باید با استفادۀ بهجا از پانویسها درک این نوع اصطلاحات را برای مخاطب تسهیل کنند.
پیشتر در بحث اصطلاحشناسی مطالب زیر را منتشر کردهایم
از مثال، قیاس و مقایسه استفاده کنید
واژهها و مفاهیم ناآشنا را در قالب واژهها و پدیدههایی توضیح دهید که برای مخاطب آشنا هستند. پژوهشگران باید، با استفاده از مثالهای گویا، قیاسهای روشنگر و مقایسههای بهیادماندنی، انتقال دانش به نسلهای بعد و سایر همتایان را تسهیل کنند.
گزارههای عمومی که با مثالهای مناسب همراه نباشند نه تنها فراموش میشوند بلکه خواننده را با این پرسش مواجه میسازند که آیا گزاره را به درستی درک کرده است. مثالها باید ساده و هدفمند باشند.
با خواندن قیاس، تصویری روشن در ذهن خواننده نقش میبندد که تا پایان متن با او همراه است. تصویر باید گویا باشد و به حدی پیچیده نباشد که ذهن خواننده را درگیر کند.
سومین ابزار مقایسه است. با مقایسه، میتوانیم ایدهها را به شکل بهیادماندی توضیح دهیم. یکی از مقایسههای مشهور را فیزیکدانی به نام ریچارد فینمن (Richard Feynman) ارائه داده است. فینمن در مقدمۀ کتابش شدت نیروی الکتریکی را با نیروی جاذبه مقایسه کرده است:
If you were standing at arm’s length from someone and you had one percent more electrons than protons, the repelling force [on you] would be incredible. How great? Enough to lift the Empire State Building? No. To lift Mount Everest? No. The repulsion would be enough to lift a weight equal to that of the entire earth.
4- موجز بنویسید
در دنیای امروز، اهمیت مختصرگویی از هر زمان دیگری بیشتر است. جریان اطلاعات به طرق مختلف سرعت میگیرد. باید برای انتقال معنا به سریع ترین شکل ممکن، مهارت لازم را کسب کنیم. در ویرایش و بازخوانی، میتوانیم به بهترین شکل از موجز بودن متن اطمینان حاصل کنیم. نویسنده باید هر چه را نوشته است دستکم یک بار مرور کند و تنها یک هدف در ذهن داشته باشد: آن چیزی را که هیچ اطلاعاتی به جمله نمیافزاید حذف کند.
حشویات را حذف کنید. برخی عبارتها پر از واژههایی هستند که به ایدۀ اصلی چیز نمیافزایند. جملهای که مملو از واژههای زائد است در فرایند ارتباط اختلال ایجاد میکند. برای مثال، نوشتن “at the present time” به جای “at present” امروزه برای مخاطب خوشایند نیست.
علاوه بر این، برخی نویسندهها برای تحت تاثیر قرار دادن خواننده عبارتهایی را به کار میبرند که نبودشان هیچ ضرری برای درک صحیح متن ندارد و میتوان به راحتی حذفشان کرد؛ برای مثال،
“as a matter of fact”، “it should be pointed out that”، “it should be pointed out that”، “it is significant to note that”، “I might be forgiven if I say”، “it is generally conceded that”.
برخی مفاهیم را میتوان با یک واژه بیان کرد؛ اما برخی نویسندهها آنها را با چند واژه بیان میکنند. برای مثال، “at the present time” را به جای “now” به کار میبرند. زبان موجز این پیام را به مخاطب میدهد که نویسنده برای وقتش ارزش قائل بوده است.
5- روان بنویسید
ساختاربندی صحیح جملهها برای انتقال درست معنا مهم است؛ اما اگر نگارش کسلکننده و یکنواخت باشد، خواننده بهسختی میتواند متن را تا انتها بخواند. نوشته باید جذاب باشد. نوشتۀ ما باید ساختاری داشته باشد که خواننده به راحتی از جملهای به جملۀ دیگر برود. چنین نوشتهای روان است. زیرا به راحتی جریان دارد و مخاطب آن را به راحتی میخواند.
خیلی نکات مفیدی بود سپاس