در این پست، یکی از ساختارهای کاربردی انگلیسی را بررسی میکنیم. این ساختار را Participle Clause نامیدهاند. در فرهنگ معاصر پویا و فرهنگ معاصر هزاره، participle را «وجه وصفی» معنا کردهاند. با وجود کاربردیبودنش، حتی افرادی که با این ساختار آشنایی دارند، کمتر پیش میآید از آن استفاده کنند.
چرا باید با Participle Clause آشنا شویم؟
- ناآشنایی با این ساختار درک مطلبمان را مختل میکند.
- استفاده از این ساختار نگارشمان را به نگارش نیتیو نزدیک میکند.
- کمک میکند جملههای کوتاهتر و روانتر بنویسیم.
- در بخش رایتینگِ آزمونهای بینالمللی، نمرهی آزموندهنده را افزایش میدهد.
- کیفیت ترجمهی فارسی به انگلیسی را ارتقا میدهد.
- میتواند در بخش گرامر آزمونهای چهارگزینهای، مانند آزمون ترجمۀ رسمی، به داوطبان کمکی چشمگیر کند.
شاید خیلی از ما تصورش هم برایمان ممکن نباشد روزی بتوانیم شبیهِ گویشوران زبانهای دیگر حرف بزنیم یا بنویسیم. درست است که رسیدن به آن سطح تقریباً غیرممکن مینماید، اما شاید بتوانیم با یادگرفتن برخی ساختارها، شیوهی صحبتکردن یا نوشتنمان را تا حدی محسوس به گفتار یا نوشتارِ بومیهای زبان موردنظر نزدیک کنیم. برای این منظور، باید به ابزارهای متنوع زبانی مجهز شویم. در این پست، دربارهی یکی از ساختارهای خیلی کاربردی صحبت میکنیم که در بحث رایتینگ بسیار کارراهانداز است. (مواردی که در این پست مطرح میشوند کاملاً کاربردی و بعضاً کیفت متن را متحول میکنند.)
اگر اهل مطالعهی متونی باشیم که گویشوران انگلیسی نوشتهاند، قطعاً با ساختارهای زیر مواجه شدهایم:
Destroyed by Hurricane Sandy, the city had to be rebuilt.
Turning on the light, I found what had happened in the room.
به قسمت اول جملههای فوق توجه کنید. هیچکدام نه زمان مشخصی دارند و نه از استقلال معنایی برخوردارند. فعلشان نیز یا با ed همراه میشود یا با ing. چنین ساختاری را Participle Clause مینامند. این ساختار گرامری سه ویژگی دارد:
- جملهواره یا بند پیرو است. هم Destroyed by Hurricane Sandy و هم Turning on the light وجودشان به بخش دوم جمله وابسته است. پس، به خودی خود معنی و مفهوم ندارند.
- جملهوارهی نامحدود (non-finite clause) است. نه Destroyed و نه Turning زمان دقیق وقوعشان مشخص نیست. اگر فعلِ جملۀ پایه نبود، زمانشان مشخص نمیشد.
- هستهی فعلی آنها یا ed میگیرد یا ing. یعنی با وجه وصفی (participle) شروع میشوند.
بند پیرو (Subordinate Clause) را همه میشناسند، بندی است که وابسته به جملهی اصلی است و اگر حذفش کنیم در معنا اختلال ایجاد نمیشود.
اما، جملهوارهی نامحدود چیست؟
جمله واره های نامحدود (non-finite clause) اتفاق یا حالتی خاص را بیان میکنند، بدون اینکه به زمان دقیق وقوع آن اتفاق یا حالت اشاره کنند. 1. I’m going to Broadway to watch a play. در جملههای فوق، to watch a play یک جملهوارهی نامحدود است. زمان وقوع آن مشخص نیست و در بستر جمله زمانش مشخص میشود. (1. حال استمراری؛ 2. گذشتهی ساده). 1. I’m on a street called Bellevue Avenue. 3. Last week Qantas gave free tickets to all passengers flying to Darwin. در جملههای فوق، called Bellevue Avenue و flying to Darwin دو جملهوارهی نامحدودند. زمان وقوعشان مشخص نیست و با توجه به فعل جملهی اصلی زمانشان مشخص میشود. 1 حال ساده؛ 2. گذشتهی ساده؛ 3. گذشتهی ساده؛ 4. آینده. اینها را جملهوارهی نامحدود وابسته (Non-Finite Dependent Clause) یا جملهوارهی نامحدود نهفته (Non-Finite Embedded Clauses) نامیدهاند.
2. I went to Broadway to watch a play.
2. I was on a street called Bellevue Avenue.
4. Next week Qantas will give free tickets to all passengers flying to Darwin.
گفتیم سومین ویژگی Participle Clause شروع عبارت با یک participle است. اگر به فعل ing یا ed اضافه شود، وجه وصفی (participle) ساخته میشود. در این حالت، فعل شبیه صفت میشود؛ اما، برخی ویژگیهای فعلی را حفظ میکند. همچنین، میتوان از آنها در فعلهای مرکب هم استفاده کرد. وجه وصفی حال (present participle) با افزودن ing به فعل ایجاد میشود. وجه وصفی گذشته (past participle) با افزودن ed به فعل ایجاد میشود. برای مثال؛ “While doing her work she had kept the baby amused“.
اما همهی واژههایی که به ing ختم میشوند در دستهی present participle جای نمیگیرند. ممکن است present participle در جایگاه اسم به کار رود. در این حالت به آن gerund گفته میشود. (3)
Completing the task by Tuesday is your next assignment.
Eating in this restaurant is very expensive.
در این جملهها، Completing و Eating را در دستهی gerund طبقهبندی میکنند.
عبارتهای وصفی یا Participle Clause در نگارش انگلیسی کاربردی گسترده دارند. استفادهی بجا از آنها را قویاً توصیه کردهاند، بهخصوص در سبک نگارش ادبی، آکادمیک و روزنامهنگاری. وجه وصفی میتواند در جایگاه صفت، اسم یا قید بنشیند.
جایگاه صفت:
گاهی برای توصیف یک اسم از Participle Clause استفاده میکنیم. در این حالت، عبارت وجه وصفی در کنار اسم استفاده میشود.
The girl standing by the table is my sister.
Individuals born with congenital heart disease may have many health difficulties.
Three old men sitting on a bench in the park discussed the current situation.
سال 98، همین روزها بود که مقالهای دربارهی بند موصولی منتشر کرده و به این موضوع اشارهای کوتاه کردیم.
جایگاه قید:
گاهی برای دادنِ اطلاعات دربارهی زمان، دلیل، شرایط یا نتیجهی یک اتفاق از Participle Clause استفاده میکنیم. در این حالت، عبارت وجه وصفی نقش قید را ایفا میکند.
Living near the sea, they enjoy a healthy climate.
Meeting with a cold reception at his son’s house, the old man went away in a rage.
Not feeling well, Casey decided to sit in the chair for a while.
The game is played on many platforms, making it available to as many players as possible.
در جایگاه اسم:
گاهی Participle Clause را در نقش اسم مثلا در جایگاه نهاد به کار میبرند.
Eating in this restaurant is very expensive.
علاوه بر این سه جایگاه، سه دستهبندی را نیز برای Participle Clause ذکر کردهاند.
وجه وصفی حال (Present Participle Clauses)
از وجه وصفی حال در موارد زیر استفاده میکنیم.
فعل هر دو جمله همزمان با هم اتفاق میافتد:
Walking through the park, I lost my concert tickets.
یکی از فعلها زودتر از فعل دیگر اتفاق میافتد:
Opening the envelope, I found two concert tickets.
یکی از فعلها نتیجهی اتفاقافتادن یک فعل دیگر است:
A bomb exploded, leaving three people dead and twelve others injured.
(این ساختار در روزنامهنگاری و خبرنویسی بسیار کاربردی است).
در تمام جملههای زیر، جملهی پایه عمل اصلی را در خود گنجانده و در بند پیرو نتیجهی آن عمل با Present Participle بیان شده.
The movie star made a dramatic entrance, attracting everyone’s attention.
Marlowe gave a penetrating analysis of some of the questions, clarifying much of the confusion.
They pumped waste into the river, killing all the fish.
یکی از عملها دلیل رخداد مسئلهای دیگر است:
Knowing a little German, I had no difficulty making myself understood.
در جملهی بالا، گوینده مشکل چندانی در بیان منظورش نداشته؛ دلیلش دانستن زبان آلمانی بوده.
وجه وصفی گذشته (Past Participle Clauses)
وجه وصفی گذشته با past participle آغاز میشود و معمولاً معنای مجهول از آن برداشت میشود.
برای بیان جملههای شرطی:
در گرامر، اصطلاحی با عنوان implied conditions داریم (خودش نیاز به پستی مجزا دارد). به این معنا که علیرغمِ نبودِ if در جمله، معنای شرطی از آن برداشت میشود. از past participle میتوانیم برای بیان شرط استفاده کنیم:
Given due consideration, the question should be easy to settle.
اصل جمله به این صورت است:
given due consideration, the question should be easy to settle.
از بخش اول جملهی فوق، بدون اینکه نیاز به نوشتن if باشد معنای شرطی برداشت میشود. چون مرجع ضمیر It همان the question است، میتوانیم It is را هم حذف کنیم. در نتیجه، عبارت وصفی گذشته حاصل میشود: Given due consideration. که یک prticiple clause گذشته است.
Taken daily, Vitamin C can help to reduce your catching cold.
اصل جمله به این صورت است:
taken daily, Vitamin C can help to reduce your catching cold.
همانندِ Present Participle Clause، میتوانیم از Past Participle Clause برای بیانِ همراهی و همزمانی یا برای بیان حالات مختلف مثل خستگی و عصبانیت یا دلیل رخدادن یا انجامدادنِ یک عمل استفاده کنیم.
He continued to walk up and down, lost in thought.
She came back, utterly exhausted.
Sandy returned home overjoyed.
Surrounded by a group of students, Mr. Roser sat in a chair, answering each student’s question.
Encouraged by this discovery, the researchers went on working with all the more application and fortitude.
برای ارائهی اطلاعات اضافه دربارهی موضوعی خاص:
Established in 1886, it occupies an area of 521 square miles (1,349 square km). (Britannica)
هر کدام از اینها، ممکن است دهها کاربرد دیگر هم داشته باشند. در این پست، صرفاً به برخی از کاربردهای Participle Clause اشاره کردهایم.
وجه وصفی کامل (Perfect Participle Clauses)
وجه وصفی کامل هم زمانی استفاده میشود که عمل موجود در عبارت پیرو پیش از عملی که در جملهی اصلی رخداده تمام شده باشد.
Having got dressed, he rushed out of the room.
Having finished their homework, they will be allowed to watch TV.
Having been fired, he applied for unemployment benefits.
منفیکردنِ Participle Clause
با افزودن Not به ابتدای وجه وصفی، میتوانیم آن را منفی کنیم.
Not having slept for twenty-four hours, she kept nodding off at his desk.
Not finishing the task, he felt agitated.
دنگلینگ (dangling) چیست؟
قرار است participial clause نهاد جملهی اصلی را توصیف کند.
برای مثال؛
Established in 2000, the company employs thousands of employees.
عبارت Established in 2000 توصیفکنندهی company است. اما، برخی اوقات خطایی رخ میدهد.
به این مثال توجه کنید:
Walking along the path, the building appeared on my right.
عبارت Walking along the path توصیفکنندهی building نیست.
در این حالت، خطایی پربسامد رخ داده. به این اشتباه dangling میگویند. این خطا که ظاهراً در فارسی، معادلی مناسب ندارد باید با تغییر ساختار جمله اصلاح شود.
Walking along the path, I saw the building appear on my right.
As I was walking along the path, the building appeared on my right.
کاربرد participial clause در کنار حروف اضافه
گاهی participial clause را پس از حروف اضافه به کار میبرند.
Upon being informed of the matter, you are supposed to report it to your manager
یکی از مهمترین کاربردها که کمتر جایی آموزشش میدهند:
این عنوان اغراقآمیز نیست. نوشتههای غیرانگلیسیزبانها را که میخوانیم کمتر پیش میآید یکی از کاربردهای مهم participle ها را ببینیم.
برای بیان دلیل رخدادن یک اتفاق، همزمانی و همراهی دو رویداد، یا وابستگی یک رویداد به رویدادی دیگر، میتوانیم از این ساختار استفاده کنیم:
with/without + اسم + past participle یا gerund یا adjective
Please finish the report soon, with nothing removed.
در اینجا، removed نقش past participle دارد.
I wouldn’t leave the office without the job finished.
در اینجا، finished نقش past participle دارد.
With so many people helping me, I finished the work early.
در اینجا، helping نقش gerund دارد.
The war was over without a shot being fired.
در اینجا، being نقش gerund دارد.
With so much to do, he will have to stay home the whole weekend.
در اینجا، to do نقش مصدر دارد.
Without a thing to worry about, she felt ready to let her child get married.
در اینجا، to worry نقش مصدر دارد.
این جملهها از مقالات آکادمیک یا گزارشهای خبری استخراج شدهاند:
To put some perspective on how that looks it is predicted that by 2016 there will be $25 billion spent on social advertising in 2016, with Facebook earning the majority of that pie.
Mangrove forests are commonly found in the tropical and subtropical coastal and riverine regions of the world, with the largest percentage found between 5o N and 5o S latitude.
The war changed the cultural landscape as well, with New York becoming the center of the art world.
In the wild, common marmosets are estimated to spend 6%–60% of their feeding time-consuming gums [15], with larger proportions of time devoted to gum feeding when the fruit is scarce
The activism of the civil rights movement, which spoke of political and economic freedoms, was translated into rhetoric of personal liberation, with individuals demanding freedom from traditional norms, especially in the realm of sexual behavior and in the use of hallucinogenic drugs.
A tail-sitter is an aircraft that takes off and lands on its tail section, with the fuselage pointing upward.
Although the cocoa trees originated in the north of southern and central America, the majority of the world’s cocoa is now grown in Africa, with 40% coming from the Ivory Coast alone.
The scheme remained nonetheless rather marginal, with only 5 percent of families benefiting from it in 1991 (Glennerster 1995).
Nearly 50% of the unplanned downtimes in power plants are caused by contaminants or problems with the chemistry of the water-steam circuit, with corrosion being the primary factor.
This collection takes the form of telephone interviews with data captured using the electronic questionnaire.
Vaccine Deployment Minister Nadhim Zahawi said: “Today’s results show the positive impact of the vaccination programme with those who are double jabbed three times less likely than unvaccinated people to get the virus and less likely to pass on this awful disease to those around them. (imperial.ac.uk)
68% of consumers say the pandemic has impacted the amount of video content they’ve watched online, with the overwhelming majority (96%) saying this has increased.
War is tipping a fragile world towards mass hunger. Fixing that is everyone’s business, with nearly 250m people on the brink of famine. (The Economist)
پیش از پایان بحث با چند مثال از کتابها، شایان ذکر است که نکاتِ مرتبط با participial clause تمامناشدنی بوده و نیازمند مقالهای چنددهصفحهایاند. در اینجا، تنها بخشی کوچک از آنها را نوشتیم. همچنین، شاید این پست گیجکننده و سردردآور بوده باشد؛ اما، به مرور زمان با مطالعهی مقالاتِ و کتابهای نیتیو بیشتر به این مبحث توجه کرده، و رفتهرفته از این ساختار مهم در نوشتههایتان استفاده خواهید کرد.
I was living in Buenos Aires, reporting on the Argentine market for Bloomberg News. (The infinite machine)
Convinced that autism was a biological condition, Schopler showed in his doctoral thesis (personal communication to G. Dawson, 1983) that children with ASD have unusual ways of processing information. (Coaching Parents of Young Children with Autism, 2021)
The miner’s huts were simple wooden hovels of one room. They had not put up with any plan but ran down the side of the hill haphazardly at crazy angles, creating a labyrinth of dirt-laden alleys, through which only the initiates could find their way. (Lust for life, 54)
“Ending the occupation alone will not be sufficient,” according to the report released on Tuesday, urging that additional action be taken to equal enjoyment of human rights for Palestinians. (Aljazeera)
گزارشی که روز سهشنبه منتشر شد با تأکید بر اینکه پایان اشغال به تنهایی کافی نیست، خواستار اقدامات بیشتر برای تضمین برخورداری عادلانۀ مردم فلسطین از حقوق انسانی شد.
Engraved with ivory diamonds and finished with a golden varnish, the “Hellier” Stradivarius has a price estimate of 6-9 million. (CNN)
Working with a kind of chemical clerk called a ribosome, RNA translates information from a cell’s DNA into terms proteins can understand and act upon. (A Short History of Everything)
Performed within sensitive limits, exercise is a health benefit in many other ways. (Globocity, P97)
As a girl, I’d passed whole days playing “Mommy” to my dolls, pretending that I knew how to dress and feed them, brushing their hair, and tenderly putting Band-Aids on their plastic knees. (Becoming, 92)
Lilly, still lost in conjecture, made no reply and Mrs. Dorset settled herself indolently in her seat. (The House of Mirth/ p 239)
Going to a party, they would say something like, “I’ll talk to at least two people that I don’t know.” (Reinventing Your Life, p 152)
The sweetness of High fructose corn syrup masks bitter or otherwise undesirable tastes, allowing companies to use ingredients of substandard quality. (Textbook of Food technology, Avantina S Bhandari, P282)
Elisa Allen, working in her flower garden, looked down across the yard and saw Henry, her husband, talking to two men in business suits. (The Chrysanthemums, John Steinbeck)
Michael Jordan, considered by many as one of the greatest basketball players of all time (winning six NBA titles with the Chicago Bulls), didn’t make his high school team as a sophomore because they thought he was too small. (The Slight Edge, Joseph Olson, p 34)
مایکل جوردن، که بسیاری او را بزرگترین بازیکن بسکتبال تمام ادوار میدانند (برندۀ شش عنوان انبیای با تیم شیکاگوبولز)، نتوانست در سال دوم دبیرستان تیم مدرسه را همراهی کند، زیرا تصور میکردند بیش از اندازه کوتاهقامت است.
Spoken by some 600 million people across the world, Spanish is the mother tongue of more than 500 million people.
Mina outlived Thomas Edison, dying on August 24, 1947. (Wiki Pedia)
منابع برای مطالعهی بیشتر:
(1) PAUL R. KROEGER ( 2005). Analyzing Grammar. Cambridge University Press.
(2) E. S. C. Weiner, Andrew Delahunty (1994). The Oxford Guide to English Usage. Oxford University Press.
(3) Laurie E. Rozakis (2003). English Grammar for the Utterly Confused. McGraw Hill.
(4) langeek.co/en/grammar/course/523/participle-clauses (Accessed 5/30/2020)
(5) grammaring.com/participle-clauses (Accessed 5/30/2020)
(6) learnenglish.britishcouncil.org/grammar/b1-b2-grammar/participle-clauses (Accessed 5/30/2020)
(7) vocabulary.com/dictionary/dangling%20participle (Accessed 5/30/2020)